معرفی وبلاگ
زندگی دفتری از خاطره هاست / یک نفر در دل شب , یک نفر در دل خاک / یک نفر همدم خوشبختی هاست/ یک نفر همسفر خوبیهاست / چشم تا بازکنیم عمرمان میگذرد/ ما همه همسفر و رهگذریم/ آنچه باقیست فقط خوبیهاست
طراح قالب
Tebyan
دعاي فرج امام زمان
سه شنبه 28 8 1392 11:33

يا صاحب الزمان چقدر بين ما شيعيان غريبي كه دعاي سلامتي تو را به جاي دعاي فرج بصورت روزانه زمزمه مي كنيم؟ شايد اين هم از ترفندهاي ابليس ملعون باشد كه هرچند نتوانسته است ما را از ياد شما غافل كند اما مسير توجه ما را كه همانا دعاي سفارش شده فرج است، منحرف نمايد.


و آن دعاي معروف جهت فرج حضرت عليه السلام اينست:


اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكي وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِي الاَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ.

برچسب ها :
مستمند و ثروتمند
دوشنبه 20 8 1392 18:51

رسول اكرم " ص " طبق معمول ، در مجلس خود نشسته بود . ياران‏
گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگين انگشتر در ميان گرفته بودند .
در اين بين يكي از مسلمانان - كه مرد فقير ژنده‏پوشي بود - از در رسيد . و
طبق سنت اسلامي - كه هر كس در هر مقامي هست ، همين كه وارد مجلسي مي‏شود
بايد ببيند هر كجا جاي خالي هست همانجا بنشيند ، و يك نقطه مخصوص را
به عنوان اينكه شأن من چنين اقتضا مي‏كند در نظر نگيرد - آن مرد به اطراف‏
متوجه شد ، در نقطه‏اي جايي خالي يافت ، رفت و آنجا نشست . از قضا
پهلوي مرد متعين و ثروتمندي قرار گرفت . مرد ثروتمند جامه‏هاي خود را جمع‏
كرد

و خودش را به كناري كشيد ، رسول اكرم كه مراقب رفتار او بود به او رو
كرد و گفت :
" ترسيدي كه چيزي از فقر او بتو بچسبد ؟ ! "
- " نه يا رسول الله ! "
- " ترسيدي كه چيزي از ثروت تو به او سرايت كند ؟ "
- " نه يا رسول الله ! "
- " ترسيدي كه جامه‏هايت كثيف و آلوده شود ؟ "
- " نه يا رسول الله ! "
- " پس چرا پهلو تهي كردي و خودت را به كناري كشيدي ؟ "
- " اعتراف مي‏كنم كه اشتباهي مرتكب شدم و خطا كردم . اكنون به جبران‏
اين خطا و به كفاره اين گناه حاضرم نيمي از دارايي خودم را به اين برادر
مسلمان خود كه درباره‏اش مرتكب اشتباهي شدم ببخشم ؟ "
مرد ژنده پوش : " ولي من حاضر نيستم بپذيرم " .
جمعيت : " چرا ؟ "
- " چون مي‏ترسم روزي مرا هم غرور بگيرد ، و بايك برادر مسلمان خود
آنچنان رفتاري بكنم كه امروز اين شخص با من كرد "

منبع : داستان راستان جلد اول

 

 

برچسب ها :

به نام خدا

نكات زندگي

قسمت دوم

امام علي (ع)  در حديثي چهار توصيه به ما مي كنند و رستگاري ما را در آن مي بينند :

1- آنقدر عبادت كن كه به خدا نياز داري

2- آنقدر گناه كن كه به آتش نياز داري

3- آنقدر براي آخرت تلاش كن كه مي خواهي آنجا بماني

4- آنقدر براي دنيا تلاش كن كه مي خواهي در اينجا بماني

برچسب ها :

معراج السعادة، ملا احمد نراقي

e91', 'd39'/)

احمد بن محمد مهدي بن ابي‏ذر، مشهور به ملااحمد نراقي، فرزند عالم بزرگوار محمد مهدي نراقي صاحب جامع السعادات است. در روستاي نراق، از توابع شهرستان كاشان در سال‏هاي 1185 ه . ق به دنيا آمد و در سال 1244 ه . ق وفات يافت. او از بزرگترين اسباب آوازه پدرش بود. در تأليفات نيز گام به گام، مريد پدر بوده و از شيوه تفكر و بررسي علمي پدرش تأثير مي‏گرفت. براي مثال، پدرش در فقه، معتمد الشيعه را مي‏نويسد و او مستند الشيعه را به گونه‏اي مفصلتر و مشروح. پدر ديوان شعري به نام طائر قدسي مي‏نگارد و پسر طاقديس را. پدر مشكلات العلوم و پسر خزائن را. در اخلاق نيز كتاب معراج السعادة را به پيروي از كتاب جامع السعادات پدرش نگاشته است. حدود سي كتاب در شعر، فقه، اصول فقه، اخلاق و رياضي به ايشان نسبت داده شده است. معراج السعادة، ترجمه كتاب جامع السعادات به زبان فارسي است كه به درخواست فتحعلي شاه قاجار با اندكي اضافات در باب عدالت و اخلاق اجتماعي و سياسي تأليف شده است. اين كتاب، به چهار باب و چندين فصل تقسيم شده است.

 

باب اول: درباره شناخت نفس و چگونگي تهذيب اخلاق و به دست آوردن ملكات نفساني است.

باب دوم: در سبب بدي اخلاق و بيان قواي نفس و اموري كه پيش از شروع به علم اخلاق، معالجه آن لازم است.

باب سوم: در بيان حفظ تعادل اخلاق نيكوست.

باب چهارم: در بيان انواع اخلاق است. در اين باب، انواع صفات خوب و بد را نام برده و در هر صفتي افراط و تفريط در آن و راه معالجه آن را بيان كرده است.

دانلود كتاب به صورت PDF

دانلود كتاب براي موبايل با فرمت JAR

برچسب ها :
عمرمان را مفيد كنيم
پنج شنبه 16 8 1392 18:43

به نام خدا

در اين مجموعه پست ها اعمالي را معرفي ميكنيم كه پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) فرموده اند با انجام آنها عمرمان مفيد و پر بار ميشود

قسمت اول

قبل از خواب چهار عمل زير را انجام دهيم :

1- سه مرتبه قرائت سوره توحيد

2- " اللهم صل علي محمد و آل محمد و جميع الانبياء و المرسلين "

3- يك مرتبه تسبيحات اربعه ( " سبحان الله و الحمد لله و لا الله الا الله و الله اكبر " )

4- " اللهم اغفر المومنين و المومنات "

برچسب ها :
مرد شامي و امام حسين
پنج شنبه 16 8 1392 12:7

شخصي از اهل شام ، به قصد حج يا مقصد ديگر به مدينه آمد . چشمش افتاد به مردي كه در كناري نشسته بود . توجهش جلب شد . پرسيد : " اين مرد  كيست ؟ " گفته شد : " حسين بن علي بن ابيطالب است " . سوابق تبليغاتي عجيبي  كه در روحش رسوخ كرده بود ، موجب شد كه ديگ خشمش به جوش آيد و قربة الي‏ الله آنچه مي‏تواند سب و دشنام نثار حسين بن علي بنمايد . همينكه هر چه‏ خواست گفت و عقده دل خود را گشود ، امام حسين بدون آنكه خشم بگيرد واظهار ناراحتي كند ، نگاهي پر از مهر و عطوفت به او كرد ، و پس از آنكه‏ چند آيه از قرآن - مبني بر حسن خلق و عفو و اغماض - قرائت كرد به او فرمود : " ما براي هر نوع خدمت و كمك به توآماده‏ايم " آنگاه از او پرسيد : " آيا از اهل شامي ؟ " جواب داد :  " آري " .

 فرمود : " من با اين خلق و خوي سابقه دارم و سر چشمه آن را مي‏دانم " .

پس از آن فرمود : " تو در شهر ما غريبي ، اگر احتياجي داري حاضريم به تو كمك دهيم ، حاضريم در خانه خود از تو پذيرايي كنيم . حاضريم تو را بپوشانيم ، حاضريم به تو پول بدهيم " . مرد شامي كه منتظر بود با عكس العمل شديدي برخورد كند ، و هرگز گمان‏ نمي‏كرد با يك همچنين گذشت و اغماضي روبرو شود ، چنان منقلب شد كه گفت :" آرزو داشتم در آن وقت زمين شكافته مي‏شد و من به زمين فرو مي‏رفتم ، و اين چنين نشناخته و نسنجيده گستاخي نمي‏كردم . تا آن ساعت براي من ، در همه روي زمين كسي از حسين و پدرش مبغوضتر نبود ، و از آن ساعت بر عكس‏ ،  كسي نزد من از او و پدرش محبوبتر نيست "

منبع : داستان راستان جلد اول

برچسب ها :